هر دم به گوشم می رسد آوای زنگ قافله...
جمعه, ۲ مهر ۱۳۹۵، ۰۷:۱۸ ب.ظهر دم به گوشم می رسد آوای زنگ قافله
ایــن قافله تــــا کربلا دیگــر نـــدارد فاصله
از کعبه گِـــل آمده، تـــا کعبه دل می رود
این کاروان غم فزا، منزل به منزل می رود
یک زن میان محملی، بر ناقه در تاب و تب است
عبـاس و اکبــر دور او، ایـن زن خدا یا زینب است
هر دم به گوشم می رسد آوای زنگ قافله
ایــن قافله تــــا کربلا دیگــر نـــدارد فاصله
لحظه به لحظه می شود درد و غمش در دل فزون
گویـد حسینش زیــر لـب انّا الیه راجعون
نجمه نمی گیـــرد نگــاه از روی ماه قاسمش
با اشک حسرت میزند شانه به موی قاسمش
هر دم به گوشم می رسد آوای زنگ قافله
ایــن قافله تــــا کربلا دیگــر نـــدارد فاصله
در مهد آغوش رباب، رفته علی اصغر به خواب
بوسد گلـــوی نــاز او، امّــا دلــش در اضطراب
وقتی رقیه پــرده محمل بـه بالا می برد
دل می برد از قافله چون نام بابا می برد
سعادت سلیمانی